به گزارش خبرنگار خبرگزاری ایرنا در کابل؛ پس از شهادت آیتالله رئیسی و تغییر دولت در کشور، یکی از موضوعات اساسی مورد توجه بازیگران کلان منطقهای و فرامنطقهای نگاه به سیاست خارجی آینده و جدید جمهوری اسلامی ایران در دولت چهاردهم بود.
افغانستان نیز به عنوان یک همسایه جدی با موضوعات متعدد و پیچیده هم در داخل کشور و هم در داخل افغانستان به شدت متأثر از نگاه سیاست خارجی دولت بود و بنابراین چه در ایران و چه در افغانستان نگاهها به دولت بود تا شرایط آینده را ترسیم و نوع نگاه و کیفیت روابط را مشخص سازد.
با انتخاب «سید عباس عراقچی» به عنوان وزیر امور خارجه، گمانهزنیهایی در نوع ترسیم روابط با افغانستان زده میشد و برخی بر این باور بودند که به احتمال زیاد او و تیم همراهش در دستگاه سیاست خارجی شاید تمایل چندانی به موضوع افغانستان نداشته و پرونده این همسایه مهم با نوعی انزوا در کلانپروندههای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مواجه شود.
این مسأله باعث شد تا روند فعالیت سیاست خارجی دولت آقای پزشکیان در پرونده افغانستان را با دقت بیشتری به بررسی بنشینیم و نتایج آن را به صورت خلاصه در این نوشتار مطرح کنیم:
چراغ اول را عراقچی روشن کرد
عراقچی در همان روزهای نخست به دست گرفتن سکان مدیریت وزارت امور خارجه، همراه رئیسجمهور جهت شرکت در نشست عمومی سازمان ملل متحد عازم نیویورک شد و آنجا ابتکار عمل در حوزه افغانستان را به دست گرفت.
به دعوت سید عباس عراقچی نشست همکاریهای منطقهای در مورد افغانستان با حضور وزاری خارجه ایران، روسیه، چین و پاکستان در حاشیه نشست عمومی سازمان ملل متحد برگزار شد.
این نشست یک پیام جدی داشت؛ در واقع عراقچی برای نخستینبار سطح اینگونه نشستها را به حضور وزرای خارجه ارتقا داده بود و این نشان میداد که افغانستان از اهمیت ویژهای برای او برخوردار است و عراقچی قصد دارد خود فعالانه وارد پرونده افغانستان شود و بازیگری را به نفع منافع ملی در این پرونده شکل دهد.
عراقچی پس از دست به تغییر در ترکیب هیأت نمایندگی دیپلماتیک کشورمان در کابل زد و تغییر سرپرست سفارت کشورمان در افغانستان یکی از نخستین تغییرات در سطح وزارت امور خارجه دولت چهاردهم بود.
این موضوع نیز نشان میدهد که وزیر امور خارجه با حساسیت پرونده افغانستان را دنبال میکند و نه تنها افغانستان برایش یک موضوع حاشیهای نیست بلکه او سعی دارد تمامقد وارد این پرونده با اهمیت شود و منافع کلان ملی را دنبال کند.
هماهنگی پزشکیان و عراقچی و راه هموار توسعه همسایگی
پزشکیان به عنوان رئیس دولت چهاردهم نیز علیرغم واگذاری پروندههای مختلف به جریانات کارشناسی در کشور در مواقعی خود نیز در معرض پاسخ و کنش قرار میگیرد و شاید بتوان همبن موارد را نقاط محک جدی برای تشخیص نگاه کارسپاری به متخصصین دانست.
پزشکیان در طول چند ماهی که از حضورش در قامت ریاستجمهوری میگذرد تاکنون در سه نوبت مواضعی را نسبت به افغانستان اتخاذ کرده است.
نخستین کنش رئیسجمهور در نشست خبری او با خبرنگاران بود که در رابطه با اخراج مهاجران افغانستانی از او سوال شد و پزشکیان دو حرف اساسی زد؛ اول مواجهه همراه با احترام با مهاجران غیرقانونی و بعد هم تأکید بر روابط میان کشورهای مسلمان و برخورد نشأت گرفته از آموزههای اسلامی.
این سخنان رئیسجمهور درواقع آبی بر آتش گداخته شده از سوی جریانات بیرونی بود که سعی داشتند باذایجتد دشمنی میان دو ملت، سیاست تنش و نزاع میان تهران و کابل را در دستور کار قرار داده و تهران را از رسیدن به منافع حداکثریاش باز دارند.
مواجهه دوم رئیسجمهور با موضوع افغانستان باز میگردد به سفر اخیر وی به سیستان و بلوچستان
در این سفر برخی تلاش داشتند با مطرح کردن بیش از حد موضوع «حقابه»، سخنی را از زبان رئیسجمهور در راستای تنشزایی میان تهران و کابل بشنوند اما پاسخ رئیسجمهور هم هوشمندانه بود و هم در قامت یک دولت اسلامی؛ پزشکیان این بار نیز با هوشمندی موضوع حقابه را به یک مسأله میان دو همسایه مسلمان مرتبط کرد و این یعنی او با نگاه کارشناسی دریافته است که چگونه باید گره مسأله آب را باز کند که این نگاه با استقبال مقامات افغانستان نیز همراه بود.
مواجهه سوم پزشکیان با موضوع افغانستان مربوط به سفر وی به تاجیکستان است.
آنچه در محافل عمومی و رسانهای برداشت میشد و سابقه نیز داشت این بود که با توجه به روابط نه چندان دوستانه میان دوشنبه و کابل، در سفر رئیسجمهور به تاجیسکتان شاهد واکنشهایی از سوی رئیس دولت چهاردهم در قبال افغانستان خواهیم بود که نگرانیهایی را در روابط تهران-کابل به وجود خواهد آورد اما در ایم سفر نیز پزشکیان بار دیگر به ثبات، امنیت و پیشرفت افغانستان اشاره کرد و درواقع تفهیم این ماجرا بود که سیاست خارجی دولت چهاردهم نقش فعال در افغانستان با نکاه به ثبات و امنیت و رشد این کشور است و این موضوع نیز بار دیگر بر هم زننده پازل تنشزایی رقبای تهران در پرونده افغانستان بود.
حضور بیکدلی در کابل و دیپلماسی فعال با چاشنی توسعه تعامل
حضور علیرضا بیکدلی در قامت سرپرست سفارت کشورمان در کابل شاید دمیدن یک نفس تازه در توسعه روابط میان کابل و تهران بود.
بیکدلی با سابقه سفرهای متعدد و مسئولیتهای مختلف در پرونده افغانستان در طول سی سال گذشته با شناخت از جامعه و حاکمان افغانستان وارد کابل شده بود و از همان ابتدا با سیاستی فعال اما غیرشتابزده دیپلماسی خود را در میدان آغاز کرد.
ورود وی به افغانستان با یک گفتگو با خبرنگاران در فرودگاه بینالمللی کابل همراه بود و دو موضوع اساسی در این گفتوگوی کوتاه مطرح شد که نشان از نگاه کلان مأموریتی وی داشت؛ ابتدا در مورد نگاه امتمحور و انسانی و اسلامی در رابطه با حضور مهاجرین قانونی در کشورمان و بعد هم تأکید بر سیاست «همسایگی» در مأموریت جدید وزارت امور خارجه در افغانستان.
بیکدلی پس از آن، دیدارهای پرشماری را با مقامات افغانستان در دستور کار قرار داد. این دیدارها هم نشان از دیپلماسی فعال او در میدان مأموریت بود و هم از زاویه دیگر نشان از تمایل حاکمان افغانستان به افزایش تعامل و همگرایی با دولت جدید در ایران.
سرپرست سفارت کشورمان در کابل در این دیدارها ابعاد مختلف منافع ملی کشور را در دستور کار قرار داده است؛ از پیگیری موارد تجاری و اقتصادی تا موضوعات مربوط به امنیت، از موضوعات مربوط به کمکهای بشردوستانه تا موضوعات مربوط به مشکلات ایرانیان حاضر در افغانستان، از بررسی موارد مختلف در حوزه روادید و کنسولی تا موضوعات فرهنگی مشترک و این یعنی یک نقش همهجانبه و چندبُعدی در میدان دیپلماسی که در نهایت منجر به تأمین منافع حداکثری کشور در حوزه مأموریتی وی یعنی افغانستان خواهد شد.
بررسی اخبار نشان میدهد که بیکدلی در زمان حضور در ایران نیز موضوعات مربوط به حوزه مأموریتی خود را با دقت و حساسیت پیگیری میکند.
وی در همین مدت زمان کوتاه آغاز مأموریت در حوزه افغانستان، در سفر به ایران دیدارهایی با سایر مسئولان دولتی دخیل در موضوع افغانستان داشته که شاید مهمترین آنها دیدار وی با مؤمنی وزیر کشور و بررسی موضوعات حوزه مأموریتی بود.
با توجه به موارد فوق شاهد آن هستیم که در سیاست خارجی کشور در قبال افغانستان یکهمصدایی و کار کارشناسی همراه با تدبیر و عقلانیت و بدون شتابزدگی در دستور کار قرار گرفته و همه ارکان فعالسازی این دیپلماسی از رئیسجمهور تا وزیر امور خارجه و سفیر در یک مسیر حرکت کرده و دیپلماسی کشور را پیش میبرند.
به نظر میرسد ادامه این روند میتواند حاکمان افغانستان را به نوعی ثبات در رفتار و عملکرد در قبال جمهوری اسلامی ایران رسانده و در نهایت نوعی تعامل معنادار میان تهران و کابل را شکل میدهد.
این نوع نگاه و نقش فعال وزارت امور خارجه در قبال افغانستان در شرایط جدید منطقهای و بینالمللی بیشک میتواند منافع مهمتر و جدیتری از کشور در این حوزه مأموریتی تأمین کند.
پایان پیام/